در راستای فراخوان شرطبندی بر روی نتیجه انتخابات و باخت جمیع شرطبندان محترم و محترمه به اطلاع میرساند بلاخره یکی از بازندگان محترمه از رو رفت و در تاریخ 26 شهریور سال 88 طی ضیافتی، نه کبابی از گوشت گوسفند، که دل و جگر و قلوه و خوئک آن زبانبسته را (بهمراه دو سیخ بلدرچین کبابی منباب اشانتیون) روانه شکم اینجانب و سه همراه محترم و محترمه دیگر نمود.
باشد که خداوند از ایشان راضی باشد و دیگر بازندگان هرچه زودتر شرمنده شده و ادای دین نمایند.
پ.ن : جهت جلوگیری از شرمندگی بازنده عزیز و روسیاه شدنشان در جمع سبزها از ذکر نام ایشان خودداری کردم ولی ایشان در صورت تمایل میتوانند در کامنتدونی خود را معرفی کنند.
چشمت رو بگیره :)))
گفتم اونبذار به حساب کرمم بیش از حدم
کرم(وولوولک) نه ها کرم به فتح ک :دی
حالا من نجابت میکنم هیچی نمیگم شما هی کَرَم کَرَم راه ننداز، نذار بگم بودجهی کادوی تولد... لاالهالاالله