لطفا سعی کنید به سوال زیر بدون مراجعه به اینترنت زیر انگشتانتون جواب بدید.
سوال : امسال چند نفر توی تصادفات ایام گل و بلبل عید نوروز باستانی له شدن و مردن؟
نکته : آمارش رو دو سه روز قبل از همین اعدامهایی که پیر و جوون و زن و مرد و چپی و راستی براش قلم فرسایی کردن، توی همون سایتهایی مشترک فیدشون هستید و خبر اعدامها رو توش خوندین اعلام کردنها.
جواب : یکهزار و سیصد و نود و یک نفر، از بیست هشت اسفند تا 13 فروردین، میشه روزی نود و دونفر.
حالا میتونید خودتون برای خودتون سوال طرح کنید و ببینید میتونید بهش جواب بدید. راستی این سوال رو جتما از خودتون بپرسید : چرا کسی برای این 1391 نفر مرثیه و نامه و شعر کردی و ترکی و لری ننوشت؟
برای اینکه این 1391 نفر در اثر حادثه مردهاند و اعدام نشدهاند.
مرگ حادثهای اجتناب ناپذیر در طبیعته اما اعدام جنایتیست که انسانها مرتکباش میشن.
چرا حادثه جنایت نیست؟
توی حادثه همیشه یکی مقصره، اونی که مقصره و قانون رو رعایت نکرده و باعث تصادف شده از نظر من جنایتکاره و اون حادثه هم جنایته.
حادثه جنایت نیست چون با عمد و قصد و نقشه انجام نمیشه. مقصر بودن هم با جانی بودن متفاوته.
توی حادثه کسی که مقصره داره با عمد و قصد اینکار رو میکنه، میدونه داره خلاف میکنه، میدونه داره کم توجهی میکنه،میدونه داره سبقت غیر مجاز میگیره، میدونه خوابش میاد ولی داره رانندگی میکنه و اتفاقی هم اینکار رو نمیکنه، فقط نقشهی از قبل برای جنایتی که داره اتفاق میفته نداره.
در بهترین حالت میشه جنایت پیشبینی نشده.
این سوال جدیه؟!!!
1- بارها تو هر سایت خصوصی و عمومی درباره ی تصادفات نوشته شده. اگر نوشته نشده بود این امار الان دست شما نبود.
2- توی تصادف کسی رسمن حکم قتل کس دیگه رو صادر نکرده. به اصطلاح قتل عمد نیست.
3- توی تصادف کسی گردن راست نمیکنه و بگه خوب شد که طرف له و لورده شد. خوب کردم زدم کشتمش. حقش بود. مشکل توی تصادف این نیست که یکی بگه خوبه و اون یکی بگه خوب نیست. کسی نیازی نمی بینه که بیاد درباره ی لزوم جلوگیری از تصادفات رانندگی قلمفرسایی کنه.
4- توی تصادف به خاطر اعتقادات و باورهای انسانی افراد تلف نمیشن. به علت بی احتیاطی یک یا دو طرف تصادفه که ادم ها صدمه می بینن. توی اعدام سیاسی یک نفر رو اعدام میکنن چون مثل خودشون فکر نمیکنه.
5- گیرم حرف شما صحیح باشه و کسی درباره ی مرگ و میر جاده ای قلمفرسایی نکرده، دلیل نمیشه درباره ی اعدام هم قلمفرسایی نکنه. این میشه دو بار اشتباه کردن.
6- گیرم کسی دو تا اشتباه کرد و درباره ی اعدام ها هم چیزی ننوشت! باز به نظرم تا وقتی که مستقیم یا غیرمستقیم از اعدام سیاسی دفاع نکرده سه تا اشتباه مرتکب نشده.
آره جدیه
1- فقط تو سایتهای خبری اومده و کسی مرثیهای براش ننوشته.
2- به لحاظ قانونی قتل عمد نیست وگرنه متخلف کاملا میدونه که داره تخلف میکنه و تخلفش ممکنه منجر به مرگ بشه.
3- همون قانونی که مرگ در اثر تصادف رو قتل عمد نمیدونه، اعدام رو هم جنایت نمیدونه. کسی هم برای تصادف قلمفرسایی نمیکنه چون فایدهای براش نداره.
4- اتفاقا دقیقا توی تصادف هم بخاطر اعتقاد و باور مقصر به قانونشکنی طرف مقابل تلف میشه و بیگناهی کشته میشه.
5- دقت کن منم نگفتم چرا برای اعدام نوشتن، گفتم چرا برای تصادفات ننوشتن.
6- این پست دفاع از اعدام سیاسی نیست که بخواد منو سه اشتباهه کنه، تذکر اینه که چیزهای مهمی هم هستن که خیلیها دست و دلشون نمیره براش مرثیهسرایی کنن.
داری با کلمات بازی میکنی، حرف دیگهای ندارم :)
چرا اینطوری فکر میکنید؟
فکر نمیکنید که ما به فجایعی که هر روز و هر ساعت و هر ثانیه دور و برمون داره اتفاق میفته بیتفاوت شدیم؟
حرفات درسته اما ارتباطی به جنایت اعدام نداره.
مثل اینه که من بگم دروغگویی بده و تو بگی اما زنا با محارم هم بده و چرا کسی ازش نمینویسه.
منم نگفتم چرا از اعدام مینویسن، پرسیدم چرا از بقیه چیزها نمینویسن.
من هم نگفتم تو گفتی که «چرا از اعدام مینویسن»،
به قیاس نادرست تو (مقایسهی مرگ در اثر اعدام با مرگ در اثر تصادفات خیابانی و جادهای) اشاره کردم.
دایناسور بانوی عزیز
از نظر من هر کار بدی بده، اینکه یک کار بد رو تو بوق کنیم و از هزاران کار بد دیگه به راحتی بگذریم حالم بد میشه.
از اینکه میبینم آدمها چقدر نسبت به کارهای بد بیتفاوت هستن ولی چیزی که مد میشه رو خیلی خیلی مهم میدونن تنم میلرزه.
باز هم میگم، از نظر من هر کار بدی یه جنایته در حد همین اعدامها
اینها که میگی درست، شما مختاری که از هرچی که دلت میخواد حالت بد بشه یا تنات بلرزه، اما باز هم ربطی به قیاس نادرستات نداره.
باشه
سعی میکنم این قیاس نادرست رو تصحیح کنم و اگه موقع رانندگی تصادفی زدم کودکی رو زیر کردم یا نه چرا آدم، گربهای رو زیر گرفتم به چشم جنایت بهش نگاه نکنم.
خوب بیاییم قلم فرسایی نکنیم احتمالن فردا تو را هم به جرم وبلاگ نویسی اعدام می کنند من را هم به جرم کامنت نویسی خیلی های دیگه را هم به جرم بیخودتر. کی گفته ما برای اون نود و چندی توی یک روز مرثیه سرایی نمی کنیم. ما از قبل از مردنشون از اوایل اسفند تا اواخر فروردین هرسال توی رادیو توی تلوزیون توی روزنامه توی عید دیدنی هامون هر جا که بتونیم زر زر می کنیم. همین کار باعث میشه تعدادشون از نهصد تا در روز به نود تا کمتر بشه ما باز هم کار را می کنیم تا تعداد از نود تا هم کمتر بشه. ما اگه مثله این مرده خور ها این کار مرثیه سرایی را نکرده بودیم که الان نصفمون هم اینجا نبودیم. ساختن و دیدن برنامهی بچه ها مواظب باشید به نظر خیلی چیپ و بیخود میرسه ولی خوب به نظرم خیلی تاثیر گذار بوده. تاثیری که برای ما محسوس نیست. فهمیدی آوانگارد
من نمیگم قلمفرسایی نکنید برای اعدامها، بکنید.
اون قلمفرسایی درباره تصادفات توی بچهها مواظب باشید رو هم کسی از قلمفرسایان محترم اعدامها نگاه نمیکنه چون بعد از انتخابات رادیو و تلویزیون ایران رو تحریم کردن و نگاه نمیکنن.
اصولا خیلیها چشمشون رو روی خیلی چیزها بستن و فقط چیزهای خاصی رو میبینن.
انا لله و انا الیه راجعون
این برای تصادفیان و اعدامیان بود یا برای وبلاگ خودت؟
الهی شکر!
نه برای تصادفات.. برای اینکه حداقل در یک مورد نظر مشترک داریم! آقای فازی!!
خب خدا رو شکر
اونوقت این فازی مال کجا بود که من منتصب شدم بهش؟
...........
بچه برو جل و پلاست رو جای دیگه پهن کن.
هیچی! همین جوری هوس نمودیم بهت انگ بزنیم :) آقای فازی!
دستتون درد نکنه، خسته نباشید
باز خوب شد اقلا به غالبترین منطق ماشینی منصوب شدم
خواهش می کنم.. این سردوشی قابلی نداشت!
باز خوبه شانس آوردی دستم نلغزید به جای فازی بنویسم فاسی :))
و اما یه چیزی:
اتفاقا مغز انسان هم با منطق فازی کار می کنه!
و لابد بعضی مغزها از بعضی دیگر مغزها منطقیتر و فازیتر
بعضی مغزها ماشینی کار می کنند. قدرت هیچ انعطافی ندارند.. و بعضی مغزها فازی اند. طیف وسیعی از احتمالات رو در اختیارات می زارن.. دیگه همه چی یا سیاه یا سفید نیست..
اما اگر فکر کردین که منم شما رو ملقب به فازی کردم، میکنم و یا خواهم کرد سخخخخت در اشتباهید D-:
it was just for fun! dont believe it! :))
وای چه خارجی
شما اینجا هم که بودی اینطوری خارجی بلد بودی یا اثر افتادن توی گودال ماریانه؟
برای هر سه تاش
الان می خوام برم کلن حذفش کنم
خوشحالم که باعث شد دوستای خوبی توی این فضای مجازی پیدا کنم
چرا سهتاش؟ هنوز پیدا نکرده مرحوم شد؟
ضمنا هیچ وقت وبلاگ رو حذف نکن چون اسمش آزاد میشه و یکی دیگه ممکنه بره ثبتش کنه و بهجات بنویسه، نوشتنی.
خارجکی چیه! من همیشه اونم..فقط واسه تو با زیرنویس می یام تا خوب منو بفهمی :))
خب باشه، شما راحت باش
راستی حوالی گودال ماریان خیابون Wallace دارین؟
here only there are some converged plates.not anything else
((:
به مبارکی، پس از دریا به کوه پناه بردین دیگه، نکنه شدین کلاغ سیاه کوچولو؟
این خارجه با آدمها چیکارها که نمیکنه.
نچ عزیزم! اگر کمی مطالعه بفرمایید در می یابید در طی شکل گیری قاره ها، وقتی صفحات زمین به صورت کانورجی یا همگرا با هم برخورد کردند، گودالهای عظیمی مثل ماریان شکل گرفتند!
من همچنان در عمق اقیانوسها هستم! :))
مطالعه داریم تا مطالعه، مطالعه رو نباید ضبط به مقصود کرد که، مطالعات دقیقتر حاصل کنید، یحتمل به این موضوع هم میرسید که فقط "گودالهای عظیمی" حاصل این اتفاق نبوده و "کوههای عظیمی" هم به همین دلیل قد برافراشتند.
آره موافقم! واسه همین منم فراموش می کنم همین چندی قبل به دلیل عدم ضبط مطالعه به مقصود، فکر کردی من شدم کلاغ سیاه :))
فعلا..
خب ماهی که نمیتونست بره سر کوه، با حفظ سمت "سیاه کوچولو" تبدیل شدی به زاغی سیاه کوچولو.
حالا در کل اصولا خوش بگذره ایشالله