دوتا پست قبلتر گفته بودم که بدلایلی باید شاشید تو این مملکت، اما با خوندن این پست دایناسور بانو حرفم رو تصحیح میکنم، شاشیدن افاقه نمیکنه، باید رید تو شعور مردم این مملکت.
یکی مثل خیلیا
چهارشنبه 5 خردادماه سال 1389 ساعت 12:26 ب.ظ
اسلام تحفه ای نیست ولی مسلمانها هم گند زدند به سر تا پاش با این استفاده ابزاری گاه به گاه و نابجا از اون! فرق اسلام و مسیحیت در همینه.. وگرنه دینها سر تا پاشون یه کرباسه! این از این!! و اما حرف اون پست رو ظاهرا من زیادی خنگم که نمی فهمم.. یعنی چی که سگ آدم دنبال یه بچه کنه و بعد صاحب سگ بشه مظلوم داستان!!! من اگه یکی این بازی رو سرم در بیاره، بهش یاد می دم چطوری قلاده سگ محکم کنه.. هیچ ربطی هم به قصه دین و ایمون و شاشیدن و فراترش به مملکت نداره..
اصلا ربطی به اسلام و مسلمین نداره، مشکل برخورد آدمها با همدیگه است، مشکل بیشعوری عدهایه که حتی وقتی کسی به اشتباهش اعتراف کرده و عذرخواهی هم کرده باز به بهانههای بیریط میخوان دل خودشون رو خالی کنن! این از این
مشکل سگه و قلادهاش و توانایی شما در آموزش بستن قلاده نیست، مشکل شعور متضررین در برخورد با یک خطای انسانیه.
راستی فکر کنم با نظرم منم رفتم جز اون جماعتی که باید به شعورشون.... :)) اکشال نداره.. دارم زیر بار شعور اضافی خفه می شم..یه بخششم شما.....
بستگی یه خودتون داره، اگه در برخورد با کسی که اشتباهی مرتکب شده و متوجه شده که اشتباه کرده و عذرخواهی هم کرده بخواید مثل سگ پاچه بگیرید به عقیدهی من باید شعورتون مستفیظ بشه و چارهای هم نیست.
اما مطمئنا راههای دیگهای هم برای برخورد با اشتباهات دیگران وجود داره که شعور آدم رو از فیوضات مستراحی مصون میکنه، مگه نه؟
کسی که اشتباه کنه و صادقانه معترف به اشتباهش باشه، من حتی منتظر عذرخواهی نمی مونم و ازش می گذرم ولی وقتی کسی مظلوم نمایی کنه قصه فرق می کنه... و در این داستان من جز مظلوم نمایی چیزی ندیدم و جز شانه خالی کردن از مسئولیت اشتباه.. سگ بیچاره، صاحب مظلوم و عده مسلمان دیو صفت که اون قدر ترسناک بودند که صاحب سگ به گریه افتاد!!!! عذرخواهی چیزی فراتر از بیان زبانی هست... حداقلش اینه که خود فرد در درون خودش بپذیره که واقعا اشتباه کرده.. چیزی که من اصلا از متن پست حس نکردم دقیقا همین بود.. فرد از عمل حتی غیر ارادی انجام شده اصلا متاسف نیست.. پس حق نداره اعمال بقیه رو قضاوت کنه..
خب یک کلام بگو فقط اونجاهایی که دوست داری رو خوندی دیگه، نویسندهی بنده خدا که نوشته: "حالا من شروع کردم و نوبتی ازشون عذرخواهی میکنم اما مگه تاثیر داره؟ خلاصه با کلی بدبختی و هزار بار عذرخواهی به انواع مختلف حلقهی محاصره رو گشاد کردن تا من و سرمه، سرافکنده و شرمگین بریم خونهمون."
ضرر نداره، دوباره و با دقت بیشتر بخونش و بگو از کجا به این نتیجه رسیدی که عذرخواهی فقط در حد بیان زبانی بوده؟
منم آگاهم که صاحب سگ از تک تک عذرخواهی کرده..ولی موضوع اینه که در متن اصلا تاسفی از ترسوندن غیرارادی پسربچه حس نمی شه و صرفا رفتار بد همسایه ها مورد نقد قرار گرفته.. دیگه چی؟ اعتراف زورکی ازم می خوای؟ اصلا هم نچ!!! عقیده من همونی هست که برات نوشتم. حالا تو هی بحث کن.. من همونو می گم! تو هم حرف خودتو بزن :))
مجید دلبندم پس عذرخواهی برای چی بوده؟ مثل اینکه کلاسهای تندخوانی در گودال ماریان روشهای غیر استاندارد رو آموزش میدنهاا، تند که بخونی اینطوری میشه، یک کم یواشتر که بخونی میبینی نوشته که : "من اونها رو می فهمام، ناراحتیشون رو درک میکنم، بهشون حق میدم و خودم رو موظف میدونم که به هیچ عنوان مزاحمشون نباشم، اما چرا اونها کلام عذرخواه من رو نمیشنون؟"
این بنده خدا همهجوره مراتب شرمساریاش رو به سمع و نظر همسایگان و بنده و شما رسونده.
حالا شما اصرار داری فیوضات به شما هم برسه دیگه من بی تقصیرم.
منم اصرار نداشته باشم، ظاهرا شما اصرار داری! من همرنگ جماعت شدن بلد نیستم.. فریاد می زنم پادشاه لخته، حتی اگه بگن حلال زاده نیست.. شما هم راحت مستفیض کن.. تاثیری تو فکر من نداره..
بعید میدونستم ازت که مثال نامربوط بزنی چون اینجا وبلاگ منه و منم یک نفرم و جماعت نیستم. متاسفانه اصل موضوعی که مورد نظر من بوده رو کنار گذاشتی و اصرار روی فرعش داری. من به شخصه فردی که اشتباهی کرده باشه و حتی فقط زبانی هم ازم عذرخواهی بکنه رو میبخشم یا لااقل باهاش درست رفتار میکنم و رفتار همسایگان محترم رو هم قابل دفاع نمیدونم، رفتاری که بخاطرش این مملکت به گه کشیده شده.
نگاه کن عزیزم یکی از بزرگترین مشکلات ما ایرانی ها اینه که سر سوزنی تحمل مخالف رو نداریم. می خوایم ریشه اش رو از بنیاد بر کنیم.. درست یا غلط یا شایدم صرفا تو مود سر به سر گذاشتن، نظر من با نظر تو متفاوت بود ولی روش مباحثه تو مبتنی بر تهدید پنهان توهین به شعور بنا شده بود.. یعنی من یا باید حرفت رو می پذیرفتم یا باید معترف بودم به شایسته فیوضات بودن! خب، من در چنین مواقعی ترجیح می دم به حالت دوم اعتراف کنم تا اینکه از ترس توهینی بیرونی، توهینی درونی به استقلال فکرم رو بپذیرم.. . . من دلخوری ای ندارم ولی در هر حال اگه شما طی این بحث رنجیدی، معذرت می خوام.. موفق باشی فعلا
نشد دیگه، قرار نبود گپ و گفت رو به بنبست بکشید. اول از همه بگم که من قصدم توهین به شما نبوده و نیست و به اتکای کامنت دوم شما گاهی هم شوخی رو چاشنی جوابهام کردم.
اینکه ایرانیها تحمل مخالف رو ندارند نتیجهگیری نهایی همون دارندهی سگ هم هست و ظاهرا من و شما هم باهاش همعقیدهایم.
مقصد فیوضات هم به عقیدهی من همون کسایی هستن که بدون هیچ دلیلی تحمل مخالف رو ندارن و بجای تحمل مخالف سعی میکنن حذفش کنن.
آخه یکی جان عزیز دل من! به فکر اونها نیستی به فکر ما باش ! خب ما اگه آلو نخوریم و بخوایم یه چیزی به سختی سنگ تحویل بدیم به خلق الله که اول باسن مبارک خودمون فنا میشه بعدا شاید اونها دردشون بیاد! بزار ما همون آلو رو تناول کنیم واسه درد اومدن اونها هم یه فکری میکنیم ! اصلا میخوای آلو رو با هسته میخوریم که هم خودمون راحت باشیم هم هستش بخور تو چشم و چالشون که دردشون بیاد ! همه گونه پیشنهاد هم پزیرفته میشود ! ترجیحا واسه خودمون دردآور نباشه البته
خیلی کار خوبی کردی که تصحیح کردی...
حرف حسابم که معمولا جواب نداره!
دس شما درد نکنه
(آیکون مگه نمی دونستین!!!!)
میدونستم، مطمئن نبودم که بقیه هم میدونن.
بریم آلو بخوریم یعنی ؟؟؟
نه سامی، آلو نه، ترجیحا باید به سختی سنگ باشه که دردشون هم بیاد.
بسیار متین و به جا بود این تصحیح شما...
قربون شما
اسلام تحفه ای نیست ولی مسلمانها هم گند زدند به سر تا پاش با این استفاده ابزاری گاه به گاه و نابجا از اون! فرق اسلام و مسیحیت در همینه.. وگرنه دینها سر تا پاشون یه کرباسه! این از این!!
و اما حرف اون پست رو ظاهرا من زیادی خنگم که نمی فهمم.. یعنی چی که سگ آدم دنبال یه بچه کنه و بعد صاحب سگ بشه مظلوم داستان!!! من اگه یکی این بازی رو سرم در بیاره، بهش یاد می دم چطوری قلاده سگ محکم کنه.. هیچ ربطی هم به قصه دین و ایمون و شاشیدن و فراترش به مملکت نداره..
اصلا ربطی به اسلام و مسلمین نداره، مشکل برخورد آدمها با همدیگه است، مشکل بیشعوری عدهایه که حتی وقتی کسی به اشتباهش اعتراف کرده و عذرخواهی هم کرده باز به بهانههای بیریط میخوان دل خودشون رو خالی کنن! این از این
مشکل سگه و قلادهاش و توانایی شما در آموزش بستن قلاده نیست، مشکل شعور متضررین در برخورد با یک خطای انسانیه.
بقیه در کامنت بعد...
راستی فکر کنم با نظرم منم رفتم جز اون جماعتی که باید به شعورشون.... :))
اکشال نداره.. دارم زیر بار شعور اضافی خفه می شم..یه بخششم شما.....
بستگی یه خودتون داره، اگه در برخورد با کسی که اشتباهی مرتکب شده و متوجه شده که اشتباه کرده و عذرخواهی هم کرده بخواید مثل سگ پاچه بگیرید به عقیدهی من باید شعورتون مستفیظ بشه و چارهای هم نیست.
اما مطمئنا راههای دیگهای هم برای برخورد با اشتباهات دیگران وجود داره که شعور آدم رو از فیوضات مستراحی مصون میکنه، مگه نه؟
کسی که اشتباه کنه و صادقانه معترف به اشتباهش باشه، من حتی منتظر عذرخواهی نمی مونم و ازش می گذرم ولی وقتی کسی مظلوم نمایی کنه قصه فرق می کنه... و در این داستان من جز مظلوم نمایی چیزی ندیدم و جز شانه خالی کردن از مسئولیت اشتباه.. سگ بیچاره، صاحب مظلوم و عده مسلمان دیو صفت که اون قدر ترسناک بودند که صاحب سگ به گریه افتاد!!!!
عذرخواهی چیزی فراتر از بیان زبانی هست... حداقلش اینه که خود فرد در درون خودش بپذیره که واقعا اشتباه کرده.. چیزی که من اصلا از متن پست حس نکردم دقیقا همین بود.. فرد از عمل حتی غیر ارادی انجام شده اصلا متاسف نیست.. پس حق نداره اعمال بقیه رو قضاوت کنه..
خب یک کلام بگو فقط اونجاهایی که دوست داری رو خوندی دیگه، نویسندهی بنده خدا که نوشته: "حالا من شروع کردم و نوبتی ازشون عذرخواهی میکنم اما مگه تاثیر داره؟ خلاصه با کلی بدبختی و هزار بار عذرخواهی به انواع مختلف حلقهی محاصره رو گشاد کردن تا من و سرمه، سرافکنده و شرمگین بریم خونهمون."
ضرر نداره، دوباره و با دقت بیشتر بخونش و بگو از کجا به این نتیجه رسیدی که عذرخواهی فقط در حد بیان زبانی بوده؟
منم آگاهم که صاحب سگ از تک تک عذرخواهی کرده..ولی موضوع اینه که در متن اصلا تاسفی از ترسوندن غیرارادی پسربچه حس نمی شه و صرفا رفتار بد همسایه ها مورد نقد قرار گرفته..
دیگه چی؟ اعتراف زورکی ازم می خوای؟ اصلا هم نچ!!! عقیده من همونی هست که برات نوشتم. حالا تو هی بحث کن.. من همونو می گم! تو هم حرف خودتو بزن :))
مجید دلبندم پس عذرخواهی برای چی بوده؟
مثل اینکه کلاسهای تندخوانی در گودال ماریان روشهای غیر استاندارد رو آموزش میدنهاا، تند که بخونی اینطوری میشه، یک کم یواشتر که بخونی میبینی نوشته که : "من اونها رو می فهمام، ناراحتیشون رو درک میکنم، بهشون حق میدم و خودم رو موظف میدونم که به هیچ عنوان مزاحمشون نباشم، اما چرا اونها کلام عذرخواه من رو نمیشنون؟"
این بنده خدا همهجوره مراتب شرمساریاش رو به سمع و نظر همسایگان و بنده و شما رسونده.
حالا شما اصرار داری فیوضات به شما هم برسه دیگه من بی تقصیرم.
منم اصرار نداشته باشم، ظاهرا شما اصرار داری!
من همرنگ جماعت شدن بلد نیستم.. فریاد می زنم پادشاه لخته، حتی اگه بگن حلال زاده نیست.. شما هم راحت مستفیض کن.. تاثیری تو فکر من نداره..
بعید میدونستم ازت که مثال نامربوط بزنی چون اینجا وبلاگ منه و منم یک نفرم و جماعت نیستم.
متاسفانه اصل موضوعی که مورد نظر من بوده رو کنار گذاشتی و اصرار روی فرعش داری.
من به شخصه فردی که اشتباهی کرده باشه و حتی فقط زبانی هم ازم عذرخواهی بکنه رو میبخشم یا لااقل باهاش درست رفتار میکنم و رفتار همسایگان محترم رو هم قابل دفاع نمیدونم، رفتاری که بخاطرش این مملکت به گه کشیده شده.
نگاه کن عزیزم یکی از بزرگترین مشکلات ما ایرانی ها اینه که سر سوزنی تحمل مخالف رو نداریم. می خوایم ریشه اش رو از بنیاد بر کنیم.. درست یا غلط یا شایدم صرفا تو مود سر به سر گذاشتن، نظر من با نظر تو متفاوت بود ولی روش مباحثه تو مبتنی بر تهدید پنهان توهین به شعور بنا شده بود.. یعنی من یا باید حرفت رو می پذیرفتم یا باید معترف بودم به شایسته فیوضات بودن! خب، من در چنین مواقعی ترجیح می دم به حالت دوم اعتراف کنم تا اینکه از ترس توهینی بیرونی، توهینی درونی به استقلال فکرم رو بپذیرم..
.
.
من دلخوری ای ندارم ولی در هر حال اگه شما طی این بحث رنجیدی، معذرت می خوام..
موفق باشی
فعلا
نشد دیگه، قرار نبود گپ و گفت رو به بنبست بکشید.
اول از همه بگم که من قصدم توهین به شما نبوده و نیست و به اتکای کامنت دوم شما گاهی هم شوخی رو چاشنی جوابهام کردم.
اینکه ایرانیها تحمل مخالف رو ندارند نتیجهگیری نهایی همون دارندهی سگ هم هست و ظاهرا من و شما هم باهاش همعقیدهایم.
مقصد فیوضات هم به عقیدهی من همون کسایی هستن که بدون هیچ دلیلی تحمل مخالف رو ندارن و بجای تحمل مخالف سعی میکنن حذفش کنن.
آخه یکی جان عزیز دل من!
به فکر اونها نیستی به فکر ما باش ! خب ما اگه آلو نخوریم و بخوایم یه چیزی به سختی سنگ تحویل بدیم به خلق الله که اول باسن مبارک خودمون فنا میشه بعدا شاید اونها دردشون بیاد! بزار ما همون آلو رو تناول کنیم واسه درد اومدن اونها هم یه فکری میکنیم ! اصلا میخوای آلو رو با هسته میخوریم که هم خودمون راحت باشیم هم هستش بخور تو چشم و چالشون که دردشون بیاد !
همه گونه پیشنهاد هم پزیرفته میشود ! ترجیحا واسه خودمون دردآور نباشه البته
اصلا شما بدَم، بمیر و بدَم
ای بی تربیت
این که اقلا برای تو راه حل خوبیه وصچف جان. اینطوری دیگه نگران مراجعه به مستراح و خدایی نکردی سقوط و جراحت هم نخواهی بود.