سولوقون‌جمشید

دیشب رفته‌بودیم سولوقون به صرف شام و چای و قلیان در کنار رود که با مشاهده این بطور غریبی احساس کردم که تو تخت‌جمشید هستم و دارم یادگاری‌های ملت رو میبینم.

نظرات 3 + ارسال نظر
kamelia چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:04 ب.ظ http://kamelia302010.blogfa.com

دوستان به جای ما

گیجه گیجم منگه منگ

خدا شفام بده (چشمک)

kamelia جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 02:41 ب.ظ http://kamelia302010.blogfa.com

توی دنیای واقعی که نتونستم کار چندانی کنم...
کمک نتوانید کردن؟ هر چند وضعیت متاهلین رو می دونم و سئوالم خطاست!!! (لبخند)

رز شنبه 6 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 01:03 ب.ظ http://www.rosaceous.blogfa.com/

آپ کن دیگه باباجون، هروقت می یام همین پست اینجاست، یه ذره فعال باش!
خیلی هم خوشگله، حسودیت شده؟

خوب این کامالا طبیعیه که این پست همینجا بمونه مگر اینکه من دیلیتش کنم، میخواستی کجا بره؟
منم نگفتم زشته که، اتفاقا مهد کودک خیلی هم خوشگله فقط بهتر بود قبل از تغییر قالب به شناسنامه‌ات هم یه نگاه میکردی بانو.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد