خب راست میگه دیگه

 

 

مگه چیه؟  

عیده دیگه  

خب عیدتون مبارک 

 

نون بخرم؟

نه خیلی بدون شرح

من به دیدار کسی رفتم 

در آن سر عشق  

 

پ.ن: اولین پست در سال ۱۳۸۸ حاوی افشاگری بیشرمانه‌ای خواهد بود.

یک دو سه صدا میاد؟

عموم رجال و نسوان بلاگستان 

نتیجه آزمایش دیشب موفقیت‌آمیز بود.

صبح اثری از درد‌های عضلانی شب قبلش وجود نداشت .

اما نکته‌ی قابل توجه این است که در پایان یک روز فعلگی دردهای مزبور دوباره با شدتی بیشتر بر جان ما سایه افکنده.

امشب هم تست و درمان دیشب رو تکرار میکنم تا ببینم فردا چی میشه.

یک دو سه آزمایش میکنیم

شاید قبلا آزمایش شده باشه اما من خبر ندارم پس:  

وقتی دو روز بیش از ظرفیت عادی ماهیچه‌هاتون ازشون کار کشیدین و با ترشح مقدار معتنابهی اسید لاکتیک روبرو شدین که داره دمار از روزگارتون درمیاره چیکار باید بکنین؟ 

من امشب دارم آزمایش میکنم که با وارد کردن مقداری الکل(ابسولوت قرمز) به جریان خون میشه باعث تخمیر یا تقطیر یا تصعید یا تجمیع یا تشریح یا تقبیح یا تکفیر یا تنبیه یا ...(چیزهای دیگه که من بلد نیستم)  این اسید لاکتیک زهرماری شد که زودتر شر خودشو کم کنه، فردا عجیب به عضلات نیاز داریم و آی درد دارن این لامصبا. 

 

پ.ن: فردا شب خبر آزمایش رو میدم خدمتتون.

از اون طرفیشم هستا

عطف به پست روشنگرانه‌ی احدی دیگر از نسوان بلاگستان در اینجا، بعنوان احدی از رجال بلاگستان می‌پرسم که اگر احدی از رجال محترم نیاز به همونها داشته باشند (شما فرض کنید همون سه‌حرفیه) و بانوی محترم‌ترشان غرق مطالعه‌ی کتابی فرهیخته‌نشان یا مشاهده‌ی فیلمی اسکارنشان یا متمایل به همنشینی در کافه با دوستان هم‌جنس خودشان  باشد، اونوقت تکلیف رجل محترم چیست؟