اجاره‌نشینی

همه‌ی اشکالات اجاره‌نشینی به یه حسن‌اش می‌ارزه و اونم اینه که در یکماه آخر قرارداد اجاره تنبلانه‌ترین رفتارها رو بدون کوچکترین احساس شرمساری از خودت بروز میدی. کار حتی به‌جایی می‌رسه که روزهای آخر میگی: "چه خوب که لازم نیست سیفون رو بکشم، ما که داریم اسباب‌کشی میکنیم دیگه".

نظرات 6 + ارسال نظر
سامی جمعه 13 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:04 ب.ظ http://ye-divoneh.blogsky.com

کلا اجاره نشینی و خوش نشینی دیگه
حالشو ببری
ولی پیشنهاد میدم سیفون رو بکشی والا

هنوز به روزهای آخر نرسیدیم که، میکشیم فعلا
بعد اونوقت شمای عشق درخت و گل و بلبل و سبزه روز طبیعت پای کامپیوتر چیکار میکنی؟

میلاد صادقی جمعه 13 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 07:32 ب.ظ http://katoonichini.blogsky.com

آخ گفتییییییی!

واااااااااااای تو هم؟

سامی جمعه 13 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 07:40 ب.ظ http://ye-divoneh.blogsky.com

چه کنیم دیگه اخوی
ما که مثل شما خوشه ۳ای نیستیم
بعدش هم امروز باقی خلق الله به اندازه کافی دهن طبیعت رو سرویس میکنن حداقل یکی هم کمتر بهتره
در نتیجه اخلاقی نشستیم خونه و از همه جایمان کف جاری شد و هی گودر رو چکیدیم و هیچ خبری نبود که نبود! همه رفتن که ۱۳ رو در کنن و طبیعت رو در به در
شاد زی

آهان

یه زن شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:31 ب.ظ http://me-justawoman.blogsky.com

خب پس لابد از دوقشر جداگونه اجاره نشین‌ها هستیم چون تا جایی که من تجربه‌کرده‌ام ماه آخر جزو بدترین روزای اجاره‌نشینیه . همه جا رو باید مرتب کنم و در و دیوار لک و پیس و شیر آب یا لوله‌ای مشکل‌دار رو مرمت کردن و خلاصه هزارتا دنگ و فنگ دیگه که کل سال هی حواله‌شون می‌دادم به ماه آخر، توی هفته آخر پوست می‌کنه‌ :)
راستی سال نو‌ی‌ات مبارک . سعی کن در این سال جدید، آدم فروشی رو کنار گذاشته و یه شغل شریف و آبرومند برای خودت پیدا کنی :-)

اولا تفاوت بنده و شما همونطور که فرمودین در حد همین تفاوتهای قشریه،‌ یعنی در ذات بسیار شبیه هم هستیم، منجمله در آدم‌فروشی.
ثانیا اصولا آدم‌فروشان عالم خونه‌ی تمیز دست صاحبخونه نمیدن تا براش درس عبرت بشه و بخاطر چندرغاز چرک کف دست بهترین مستاجرین عالم که بنده و متعلقات باشیم رو وادار به جابجایی نکنه.

kiarash دوشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:22 ق.ظ

فکر کنم اون یکی دو روزآخر کار از نکشیدن سیفون هم بگذره (:

بستگی به شانس صابخونه داره

شانتال پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:45 ب.ظ http://shantal.blogfa.com

یکی از دوستان دو سالی بود که داشت از ایران میرفت و هی تو کارش گره می افتاد و برنامه اش بهم میخورد...هر وقت میرفتم خونش از بهم ریختگی و شلوغی و کثیفی خونش ۷۰ تا سور زده بود به تنبلترین ادمهای دنیا...دائم هم ورد زبونش این بود: من که دارم میرم!
آخرش هم واقعا رفت،یه عالمه ظرف نشسته رو هم گذاشت واسه ما!

در بازدید از مواردی که بنگاه‌داران محترم بهمون نشون میدن به موردی بر خوردیم که حدود 689 تا سور زده بود به ما، طرف 6 ساعت موبایلش رو جواب نمیداد و اخرش کاشف به عمل اومد که موبایلش رو توی وسایل بهم ریخته‌اش گم کرده بوده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد