«بعد از کنفراس دافوس گفتیم وقت داریم و بریم برن، چند نفر بودیم و حساب کردیم تاکسی بگیریم به صرفهتره، با یک تاکسی صحبت کردیم و قرار شد ساعتی 140 فرانک بگیره و ما رو ببره. کولر تاکسی خراب بود، در شهری ایستاد و گفت:"زمان رو نگهدارید تا برم کولر رو درست کنم"، ما هم از فرصت استفاده کردیم و رفتیم خونهی انیشتین رو دیدیم، اومد اما کولر درست نشده بود. به برن که رسیدیم گفتیم: "حسابمون چقدر میشه؟" گفت: "چون کولر کار نکرده بجای ساعتی 140 فرانک، ساعتی 100 فرانک باهاتون حساب میکنم."»
این خاطرهی مهمان تلفنی رادیو ایران بود که امروز ساعت 9:45 صبح داشت دربارهی رزق حلال و تاکید اسلام بر حساب و کتاب زندگی صحبت میکرد.
بیچاره هیچ خاطرهای تو ایران نداشت.
یک آن فکر کردم ... بابا این یکی مثل خیلیا زیاد هم مثل خیلیا نیست و رفته کنفرانس دافوس!!!
بعد دیدم نه بابا ... اینم یکی مثل ماهاست ...
به این میگن شک بین 4 و 6 و یا 4 و بیشتر از 6 که اتفاقا از مبطلاته.
عزیزم وبلاگ قشنگی داری.من هر روز به وبلاگهای زیادی سر میزنم ولی وبلاگ شما یه چیز دیگست
ای جونم، موش نخورتت عزیزم.
عزیزم وبلاگ قشنگی داری.من هر روز به وبلاگهای زیادی سر میزنم ولی وبلاگ شما یه چیز دیگست ;))
اینو از حسین یاد گرفتم. قریب به اتفاق وبلاگهایی که سر زدم اینو نوشته :)
یعنی به شما هم همون جواب حسین جان رو بدم؟ ;)
اتفاقا بیچاره تو ایران خاطره زیاد داشته ولی روش نشده تعریف کنه ;)
به قول یه بنده خدایی!! تفاوت خاطرههای تو ایرانش با خارج ایران 360 درجه بوده حتما
کف کردیم ولاااا !
گفتم نکنه کنفرانس رو تویه بندرعباس برگزار کردن و ما بیخبریم !
کف نکن ای بیخبر! بکوش که صاحب خبر شوی
در پاسخ به جوابیه کامنتم می بایستی خواهش کنم مجددن 14 کلمه اول کامنت گذشته رو مطالعه بفرمایید ... و اضافه بفرمایید ...
عجب ... نهههههههه مگه می شه، ...، این سخت ترین قسمتشه که من برای همین هم که شده حتی سر جلسات معارف اسلامی هم شک به خودم راه ندادم که اینا رو حفظ کنم ...
و درر پایان ایول ... حافظه ... هوش ... آی کیو ... و تمامی کلماته مرتبط ...
من که گفتم شکات از مبطلاته
خب جواب حسین که دعا به جونش بود! بد نبود که!! ;)
.
.
احتمالا منظورت 180 درجه است :)
اون بنده خدا هم منظورش 180 درجه بود، فقط نیم دور بیشتر چرخید.
اینایی که مسلمون نیستن خیلی بهتر از ما مسلمونا حلال و حرام و محرم و نامحرم سرشون میشه. میخوای ما هم کلی خاطره واسه شما تعریف کنیم از این غیر مسلمونا که ...
هیچی نگیم بهتره :(
همون
هیچی نگیم بهتره
فکر کن داشتم دنبال یه موضوع میگشتم یه دفعه کلیک کردم رو موضوعی با عنوان "یه بار جستی ملخک" سر از وبلاگ یه آشنا درآوردم. فکر کن دنیا چقده کوچیکه ها :)
اصولا از قدیم و ندیم همه راهها به رم ختم میشه
اوونوقت شما ساعت 9:45 صبح به جای کار و رسیدن به امور مملکت میشینی رادیو گوش می کنی؟(خیلی مخلصیمD:)
در میانهی راه سرکشی به امور مملکت و سفرهای درون استانی از رادیوی خودروی حامل خودمان جویای احوال ارباب و رعیت بودم به مولا.
ارادتمند خودت و مثانهی بیقرارت هم هستم عزیزم *-:
اینها همه ناشی از عملکرد عالی ج.ا و صدور اسلام به کشور کفار هست ، تا مدیریت جهان توسط ا.ن چیزی باقی نمونده ... :دی
نه عزیزم
اینها همش ناشی از عملکرد ملت شریف ایرانه که ...
چه گویم که ناگفتنم بهتر است
ای تک خورا رو میگرن
کجاشون رو؟
هر جاشون که بیاد تو دست!
خوبه، پس حواست رو جمع کن.
زیاد فکر نکرده وگرنه جوینده یابنده ست
بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــله!!!
من تو اعتصابم، تو چرا نمی نویسی؟ :)
تا باشه از این اعتصابها باشه.
شما اعتصاب کردی و کامنتدونی بستی وگرنه پستهات که ماشالله به راهه
ای بابا..از یه ماهی تنها ته اقیانوس همون روزی یه خط نوشتن هم عین اعتصابه..وگرنه اگه بخوام همه نوشته هامو منتشر کنم روزی چند تا پست باید بنویسم :))
.
.
موااظب این تراوشات ذهنی باش، یه وقت تو آب اقیانوس رقیق نشه D:
انگلیس رفته بودیم سکه 25 تومنی خودمون را بجای دو پوندی
تو کیوسک تلفن می انداختیم کلی هم حال می کردیم که کلاه سر این انگلیسی های حبیث می گذاریم
حالا رزق مون حلال بوده یا حرام
لطفا بعد از اینکه خوتدی حذف کن
اینها همش ناشی از عملکرد ملت شریف ایرانه که ...
قبول دارم...