خاطره

«بعد از کنفراس دافوس گفتیم وقت داریم و بریم برن، چند نفر بودیم و حساب کردیم تاکسی بگیریم به صرفه‌تره، با یک تاکسی صحبت کردیم و قرار شد ساعتی 140 فرانک بگیره و ما رو ببره. کولر تاکسی خراب بود، در شهری ایستاد و گفت:"زمان رو نگه‌دارید تا برم کولر رو درست کنم"، ما هم از فرصت استفاده کردیم و رفتیم خونه‌ی انیشتین رو دیدیم، اومد اما کولر درست نشده بود. به برن که رسیدیم گفتیم: "حسابمون چقدر میشه؟"  گفت: "چون کولر کار نکرده بجای ساعتی 140 فرانک، ساعتی 100 فرانک باهاتون حساب میکنم."»


این خاطره‌ی مهمان تلفنی رادیو ایران بود که امروز ساعت 9:45 صبح داشت درباره‌ی رزق حلال و تاکید اسلام بر حساب و کتاب زندگی صحبت می‌کرد. 


بیچاره هیچ خاطره‌ای تو ایران نداشت.

نظرات 18 + ارسال نظر
کاملیا شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:25 ب.ظ

یک آن فکر کردم ... بابا این یکی مثل خیلیا زیاد هم مثل خیلیا نیست و رفته کنفرانس دافوس!!!

بعد دیدم نه بابا ... اینم یکی مثل ماهاست ...

به این میگن شک بین 4 و 6 و یا 4 و بیشتر از 6 که اتفاقا از مبطلاته.

حسین شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:17 ب.ظ http://www.akslar.com

عزیزم وبلاگ قشنگی داری.من هر روز به وبلاگهای زیادی سر میزنم ولی وبلاگ شما یه چیز دیگست

ای جونم، موش نخورتت عزیزم.

ماهی سیاه کوچولو یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:46 ق.ظ

عزیزم وبلاگ قشنگی داری.من هر روز به وبلاگهای زیادی سر میزنم ولی وبلاگ شما یه چیز دیگست ;))

اینو از حسین یاد گرفتم. قریب به اتفاق وبلاگهایی که سر زدم اینو نوشته :)

یعنی به شما هم همون جواب حسین جان رو بدم؟ ;)

ماهی سیاه کوچولو یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:47 ق.ظ

اتفاقا بیچاره تو ایران خاطره زیاد داشته ولی روش نشده تعریف کنه ;)

به قول یه بنده خدایی!! تفاوت خاطره‌های تو ایرانش با خارج ایران 360 درجه بوده حتما

سامی یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:43 ب.ظ

کف کردیم ولاااا !
گفتم نکنه کنفرانس رو تویه بندرعباس برگزار کردن و ما بیخبریم !

کف نکن ای بی‌خبر! بکوش که صاحب خبر شوی

کاملیا یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:33 ب.ظ

در پاسخ به جوابیه کامنتم می بایستی خواهش کنم مجددن 14 کلمه اول کامنت گذشته رو مطالعه بفرمایید ... و اضافه بفرمایید ...
عجب ... نهههههههه مگه می شه، ...، این سخت ترین قسمتشه که من برای همین هم که شده حتی سر جلسات معارف اسلامی هم شک به خودم راه ندادم که اینا رو حفظ کنم ...
و درر پایان ایول ... حافظه ... هوش ... آی کیو ... و تمامی کلماته مرتبط ...

من که گفتم شک‌ات از مبطلاته

ماهی سیاه کوچولو دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:32 ق.ظ

خب جواب حسین که دعا به جونش بود! بد نبود که!! ;)
.
.
احتمالا منظورت 180 درجه است :)

اون بنده خدا هم منظورش 180 درجه بود، فقط نیم دور بیشتر چرخید.

xatoun چهارشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:03 ق.ظ http://xatoun.blogfa.com

اینایی که مسلمون نیستن خیلی بهتر از ما مسلمونا حلال و حرام و محرم و نامحرم سرشون می‌شه. می‌خوای ما هم کلی خاطره واسه شما تعریف کنیم از این غیر مسلمونا که ...

هیچی نگیم بهتره :(

همون
هیچی نگیم بهتره

xatoun چهارشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:04 ق.ظ

فکر کن داشتم دنبال یه موضوع می‌گشتم یه دفعه کلیک کردم رو موضوعی با عنوان "یه بار جستی ملخک" سر از وبلاگ یه آشنا درآوردم. فکر کن دنیا چقده کوچیکه ها :)

اصولا از قدیم و ندیم همه راهها به رم ختم میشه

مثانه بیقرار جمعه 28 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:55 ب.ظ

اوونوقت شما ساعت 9:45 صبح به جای کار و رسیدن به امور مملکت میشینی رادیو گوش می کنی؟(خیلی مخلصیمD:)

در میانه‌ی راه سرکشی به امور مملکت و سفر‌های درون استانی از رادیوی خودروی حامل خودمان جویای احوال ارباب و رعیت بودم به مولا.

ارادتمند خودت و مثانه‌ی بیقرارت هم هستم عزیزم *-:

kiarash چهارشنبه 9 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:46 ق.ظ

اینها همه ناشی از عملکرد عالی ج.ا و صدور اسلام به کشور کفار هست ، تا مدیریت جهان توسط ا.ن چیزی باقی نمونده ... :دی

نه عزیزم
اینها همش ناشی از عملکرد ملت شریف ایرانه که ...
چه گویم که ناگفتنم بهتر است

سامی جمعه 11 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:19 ب.ظ

ای تک خورا رو میگرن

کجاشون رو؟

سامی شنبه 12 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:54 ب.ظ http://ye-divoneh.blogsky.com

هر جاشون که بیاد تو دست!

خوبه،‌ پس حواست رو جمع کن.

وصچف چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:52 ق.ظ

زیاد فکر نکرده وگرنه جوینده یابنده ست

بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــله!!!

ماهی سیاه کوچولو جمعه 18 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:44 ب.ظ

من تو اعتصابم، تو چرا نمی نویسی؟ :)

تا باشه از این اعتصابها باشه.
شما اعتصاب کردی و کامنتدونی بستی وگرنه پستهات که ماشالله به راهه

ماهی سیاه کوچولو دوشنبه 21 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:05 ق.ظ

ای بابا..از یه ماهی تنها ته اقیانوس همون روزی یه خط نوشتن هم عین اعتصابه..وگرنه اگه بخوام همه نوشته هامو منتشر کنم روزی چند تا پست باید بنویسم :))
.
.

موااظب این تراوشات ذهنی باش، یه وقت تو آب اقیانوس رقیق نشه D:

[ بدون نام ] جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:52 ق.ظ http://bashmagh.blogsky.com

انگلیس رفته بودیم سکه 25 تومنی خودمون را بجای دو پوندی
تو کیوسک تلفن می انداختیم کلی هم حال می کردیم که کلاه سر این انگلیسی های حبیث می گذاریم
حالا رزق مون حلال بوده یا حرام
لطفا بعد از اینکه خوتدی حذف کن

محسن شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:05 ب.ظ http://www.mohsen86.blogfa.com

اینها همش ناشی از عملکرد ملت شریف ایرانه که ...
قبول دارم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد